وضعیت بدی را برطرف کردن
 
English as a second language
We Are Different
save the day
وضعیت بدی را برطرف کردن

to prevent a disaster or misfortune

EXAMPLE 1: The Christmas tree was on fire, but Ted threw water on it and saved the day.

EXAMPLE 2: We forgot to buy champagne for our New Year's party, but Sonia brought some and really saved the day!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


انگلیسی و دیگر هیچ... با عرض سلام خدمت دوستان عزیز این وبلاگ به منظور ارائه مطالبی جهت کمک به زبان آموزان ساخته شده است . از دوستان خواهشمندم با نظرات و انتقادات خودشان ما را در ارائه هر چه بهتر این هدف یاری نمایند .با تشکر
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Any thing which U want و آدرس revenge.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->