در حال عصبی شدن
 
English as a second language
We Are Different

on edge

در حال عصبی شدن

nervous; irritable

EXAMPLE 1: Whenever Susan feels on edge, she takes several deep breaths and starts to feel more relaxed.

EXAMPLE 2: Ever since his car accident, Neil has felt on edge.
 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 12:52 AM
مهدی روحی

درباره وبلاگ


انگلیسی و دیگر هیچ... با عرض سلام خدمت دوستان عزیز این وبلاگ به منظور ارائه مطالبی جهت کمک به زبان آموزان ساخته شده است . از دوستان خواهشمندم با نظرات و انتقادات خودشان ما را در ارائه هر چه بهتر این هدف یاری نمایند .با تشکر
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Any thing which U want و آدرس revenge.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->